- گرم افتادن در کار کسی(زْ / زِ دَ)
بجد مشغول شدن در کار وی:
بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او
باز نشکیبم همی یک ساعت از دیدار او.
امیرمعزی (از آنندراج)
بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او
باز نشکیبم همی یک ساعت از دیدار او.
امیرمعزی (از آنندراج)
